|
سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:, :: 11:24 :: نويسنده : مرتضی عربي
نخستين تحقيقات گفت: شامگاه ديروز دو مرد ناشناس به در خانه آمده و سراغ همسرم را گرفتند. پس از دقايقي با شنيدن صداي ناله «امير» به مقابل خانه رفتم كه در كمال ناباوري با پيكر خونين شوهرم روبهرو شدم.كارآگاهان سپس با كمك همسر مقتول به چهرهنگاري فرضي دو مرد ناشناس پرداخته و تحقيقات براي شناسايي آنان متمركز شد. اين در حالي بود كه كارآگاهان در ادامه تجسسها پي بردند شامگاه حادثه يكي از دوستان مقتول به نام «شهروز» در حوالي خانه وي ديده شده است. با كشف اين سرنخ كارآگاهان بلافاصله سراغ متهم رفته، اما دريافتند او چند روز قبل در جريان يك درگيري با كارد مجروح شده و در بيمارستان بستري است.بدينترتيب تيم جنايي پس از حضور در بيمارستان متوجه شباهت ظاهري «شهروز» با چهره يكي از جنايتكاران شدند.كارآگاهان كه احتمال ميدادند قتل به دست شهروز رخ داده باشد، او را دستگير و تحت بازجويي قرار دادند. متهم ابتدا با انكار قتل اظهار داشت: چند روز قبل در حال عبور از خياباني در ورامين با چند ناشناس درگير شده است. اما مأموران كه متوجه تناقضگوييهايش شده بودند، به بازجوييها ادامه دادند تا اينكه «شهروز» لب به اعتراف گشود و به قتل دوستش اعتراف كرد. «حدود شش ماه قبل با مقتول دوست شده و با يكديگر رفت و آمد خانوادگي داشتيم. پس از مدتي به دلايلي ارتباط خود را قطع كرده و از او بيخبر ماندم تا اينكه روز حادثه بهطور اتفاقي شماره تلفنش را گرفتم، اما از آن سوي خط صداي امواج راديويي به گوشم رسيد. وقتي ماجرا را با دوستم «ميلاد» در ميان گذاشتم، او مدعي شد در خانهام دوربين مداربسته كار گذاشته شده و امواج راديويي به خاطر همين موضوع بوده است.با شنيدن اين حرف كنترلم را از دست داده و به خاطر مصرف ماده مخدر «شيشه» دچار توهم شدم، چرا كه تصور ميكردم او براي فيلمبرداري از همسرم در خانه ما دوربين نصب كرده است. بنابراين در اوج عصبانيت همراه «ميلاد» راهي خانهاش شده و با كارد او را زدم.وقتي دريافتم دوستم جان سپرده است، دچار عذاب وجدان شده و دست به خودكشي زدم كه ناكام ماندم!» نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |