فروهر تشویقی کیست؟
موسسه تحول,زندگی,امید
مرکز اقامتی سم زدایی میان مدت مصرف کنندگان مواد مخدر و محرک
درباره وبلاگ


موسسه تحول,زندگی,امید با تمام وجود و در نهایت افتخار آمادگی دارد در زمینه مشاوره و بستری و درمان عزیزان در عذاب شما خدمتی صادقانه ارائه دهد.. تلفن جهت مشاوره: ــــ09127339160 ابراهیم ابراهیمی

پيوندها
کرونا - سالنامه سلامت
عـکس و مطالب توپ
کمک به نیازمندان ایران زمین
Shad90
خودروهاي رويايي
صد در صد داغ
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان موسسه تولدی نو و آدرس tavalodinow.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 355
بازدید کل : 80646
تعداد مطالب : 88
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1



نويسندگان
مرتضی عربي

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:, :: 9:36 :: نويسنده : مرتضی عربي

 

«سرانجام همه راهها را آزمایش کردند و بی نتیجه بود، تا آخر کار متوجه شدند که باید جمعیت های بازپروری معتادان تشکیل شود و این جمعیت ها باید توسط کسانی اداره شود که خود روزی گرفتار بوده اند و این تجربه نتیجه بسیار عالی داد»
این مقدمه دکتر باستانی پاریزی است بر کتاب «تولد دوباره» نوشته دکتر «فروهر تشویقی» بنیانگذار جمعیت خیریه تولد دوباره.
پاریزی در این مقدمه می نویسد:«من دو سه نفر از کسانی را که از این راه ترک کرده اند ملاقات کرده ام... مرامی دارند که می گوید کسیکه شفا می یابد و ترک می کند نسبت به جامعه خود – لااقل برنامه ای که او را شفا داده – دینی دارد، او باید زکات این موفقیت را بپردازد و پرداختن زکات چنین موفقیتی هیچ نیست جز اینکه همدردان خود را به راه خیر – راهی که خود رافته – دلالت کند و بدین طریق آن جمعیت کوچک امروز مبدل شده است به جمعیت های متعددی از زنان و مردان مصمم، کارآمد و علاقه مند»
گویی این مقدمه بیوگرافی موجزی باشد از جمعیت تولد دوباره جمعیتی که من نگارنده برای اولین بار از نزدیک لمسش کردم، وارد فضایش شدم و ذهنیت هایم را با واقعیتهایش تنظیم کردم:
«این جمع که بی دریغ، بدون توقع مزد و بدون اعتنا به نام و شهرت و بی آنکه منتظر حق شناسی و حق گذاری کسی باشند، بی دریغ و بدون وقفه به خدمت خود ادامه می دهند. در مجامع و مراکز بازسازی معتادان حاضر می شوند. با حوصله تمام کار خود را انجام می دهند و قدم به قدم و ذره به ذره پیش می روند. یک نوع قدرت روحی، از نوع عرفای قرون چهارم و پنجم که هنوز ما به کیفیت و اصول آن آگاهی نیافته ایم و نمی دانیم چه عاملی موجب آنهمه فداکاری و پشتکار و سازگاری و سازواری بوده است، در عین قناعت و خرسندی، به خدمت خود ادامه می دهند و همه کوشش آنان این است که گروهی را ولو یک قدم، جلوتر ببرند»

 

 او که پشت اسم مستعارش شخصیتی بزرگ، بلند آوازه و با خاطرات و سوابق مدیریتی و علمی سالهایی نه چندان دور نهفته می باشد، نویسنده کتاب شرح حال زندگی خود به نام « تولد دوباره » و مولف و مترجم مجموعه کتابهایی است که خوراک نرم افزاری انسانهایی شده که «مایل» اند خود را به زلال رهایی و آزادگی از منجلابی کند که «خود» ی که به «من» و « منیت» و «شیطان» تنزل یافت سهمی بزرگ در گرفتاری بدان داشت و اینک با بازیابی این « خود» درصدد به دوش کشیدن بار تمام مصائبی را داشت که بانیان و مسببان بیشماری پشت سر خود می دید.
فروهر در تبیین انگیزه نوشتن کتابهایش می نویسد:« پس از 25 سال اعتیاد و آلودگی، عاقبت سیر طبیعی این بیماری، مرا به دنبال خود به بیمارستانها، مراکز بازپروری، زندانهاو زندگی در خیابانها کشاند و با آن که در دیار تیره روزان ساکن شده و از امید ها و آرزوهایم درگذشته بودم، ناگهان در نقطه پایانی افق تاریک زندگی ام تصویر روشنی از آغاز و تولدی دیگر هویدا شد»
وی ادامه می دهد:« در طول سالهای اعتیاد، هرگز کسی را ندیده بودم که از اعتیاد رها شده باشد، رهایی به معنای واقعی آن یعنی آزادی و آزادگی. رهایی از هروئین و گرفتاری در دام تریاک. رهایی از تریاک و گرفتاری در دام الکل را دیده بودم. اما من، شما و ایشان و حتی آنها که نمی خواهند بدانند، همگی می دانیم جایگزینی این با آن، مفهومش رهایی و آزادی نیست»
« یکی دو نمونه(مدل) رهایی از مواد مخدر را هم دیده بودم، اما جایگزین آنرا که قدرت طلبی ، افراط در کسب و کار، مال اندوزی، ریاکاری، طمع ورزی و شهوت پرستی بودند نمی پسندیدم. من تشنه آب زلال بودم و تشنه از نوشیدن پساب، نوشیدن پساب جوی اعتیاد با پساب جوی طمع چه تفاوتی دارد؟ من تشنه رهایی از اعتیاد و آنچه که باعث آن شده بود، خودخواهی، خودپسندی، غرور و بی ایمانی بودم. می خواستم از آنها رها شده در راه انسانیت رهسپار شوم. من از داخل لوله و لای زرورق و سوراخ سرنگ و رهانه بطریبه دنبال عشق می گشتم. از گمکرده راهانی بودم که در بار اول بر خوان تقسیم عشق حضور نداشتم. اما آنروز که نقاش بزرگ نقاشی کرد، من هم بودم، این بار بر سر سفره تقسیم عشق منهم حضور داشتم، سهم خود را هم گرفتم. سهم من تولدی دیگر بود؛ آغازی هرچند رایگان که البته حفظ آن بهایی داشت»
فروهر می نویسد:« اینجا دیار دیگری است و قوانین دیگری بر آن حکمفرماست. در اینجا خلأ، کمبود، نداری و فقر معنا ندارد. ر بعد چهارم حیات، پیری، دیری، فنا، مرگ و نیستی و بهانه هایی نظیر آب از سرم گذشته ، پیرشده و ... بی مهنی است.
قدرت، توان و انرژی بی کران در دسترس است که نمی توانم، قدرتش را ندارم و از من ساخته نیست را تبدیل به ما می توانیم، ما قدرتش را دارم و از ما ساخته است می کند.
اینجا جایی است که غیر ممکن به ممکن، ترس به ایمان و نفرت به عشق تبدیل می شود. بیماری هولناک پیچیده و لاعلاج اعتیاد به صورت انگیزه ای در جهت سفر به بعد چهارم حیات درمی آید»


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: